مام جلال صفتی است دوستان مبارز کرد عراق به جلال طالبانی دادهاند؛ مردی که بیش از پنجاه سال سابقه مبارزه دارد و در این راه سختیهای زیادی کشیده است. امروز که داشتم عکسهای استقبال و بدرقه او در تهران را میدیدم، بی اختیار یاد چند چیز افتادم.
اول اینکه رییس دولت عراق آمده است. عراقی که نه تنها در سرنوشت بینالمللی ایران سه دهه اخیر تأثیر داشت بلکه حمله صدام به ایران در اوضاع داخلی ایران نیز تأثیر بسزایی داشت. جنگ که شروع شد حاکمیت مذهبی بیشتر پر و بال گرفت. گویی هر تابوتی که از جبهه باز میگشت یک واحد بر وزن جناح روحانیون و مذهبیهای سنتی اضافه میشد تا اینکه در همان اوایل جنگ چنان این کفه سنگین شود که بنی صدر، مجاهدین و شبهه مذهبیانی چون نهضت آزادی به هوا بروند.
اما دوم؛ من طرفدار جنگ نیستم. اما اجازه بدهید برای کشته شدگان در جنگ احترام قائل شوم. هر چه میخواهید بنامیدشان؛ شهید، مرده. هر کشور یا مردمی برای کشته شدگانش در جنگ احترام قائل است. حالا خودتان را بگذارید جای خانوادههای این قربانیان. بخصوص آنهایی که میدانند میشد جنگ در سال 60 پایان بگیرد اما نگرفت. شاید آنها این روزها روابط دو کشور را میبینند بی اختیار یاد شهیدشان بیفتند.
با همه اینها فکر میکنم آن عراقی که هشت سال با ما جنگید بسیار بیش از جنگ با ما تاوان داد. این روزها عراق که دست مسؤلان جدیدی افتاده به خود میبالد که انتخابات واقعیتری از آنچه صدام برگزار میکرد، برگزار میکند. رهبرانش کسانی هستند که سالها و شاید دههها جنگیدهاند. آنها هرچند لرزان و آهسته، اما دارند مزه دموکراسی را تجربه میکنند؛ نوش جانشان.