بایگانی ماهانه: جون 2009

تغییرات اجتناب ناپذیر است

استاندارد

در همه روزهای اخیر باورم این بوده که جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران مسیرش هر چند بعد از سال‌ها سکوت و خفقان دوباره جانی یافته، اما هنوز در آغاز راه است و اگر توهمات برخی دوستان نباشد، واقعیت این است که مردم از توهینی که با آرای شان شده، ناراحت و نگران هستند. مردم می‌خواهند وقتی به موسوی یا کروبی رأی داده‌اند هر چه که آرای‌شان بوده، همان‌گونه شمارش شود نه اینکه محمود احمدی‌نژاد با کودتا هم که شده با 24 میلیون رییس جمهوری معرفی شود.

با این حال در روزهای اخیر گروه‌های اپوزیسیون خارج از کشور چه آنها که دست به اسلحه‌شان قوی است و چه آنها که دنبال تاج و درفش هستند، سخت به تکاپو افتاده‌اند و چه خوشایند بود که این روزها برخی فعالان و روزنامه‌نگاران نزدیک به مطالبات مردم ایران به جملگی این گروه‌ها ، یک «خفه شید بشینید سر جای تان» داده است.

همه این چند خط را نوشتم که بگویم، هرچند می‌دانستم دیکتاتورها همیشه به اشتباهات‌شان می‌بازند و می‌روند، اما باز در دلم کورسویی بود که گره انتخابات در همین شورای نگهبان گشوده شود اما افسوس که رهبر و همراهانش چنان مدهوش قدرت هستند که به هیچ چیز جز اعمال بی تدبیر خود نمی‌اندیشند.

از فردای انتخابات، رهبر به مثابه دبیر یک حزب حامی احمدی‌نژاد وارد شد و در بدعتی، انتخابات را تأیید شده عنوان کرد، دیگر کم کم مطالبه مردم بیشتر از آنچه بود، شده است. این روزها که رهبر مدافع احمدی‌نژاد است، مردم حامی موسوی و کروبی دیگر تنها به رییس جمهوری شدن گزینه مطلوب‌شان نمی‌اندیشند. حال که احمدی‌نژاد با حمایت رهبر روبرو شده، تعجب‌آور نیست که در کوی و برزن تهران شهر ، فریاد مرگ بر دیکتاتور سر داده شود.

به نظرم با اعلام نظر امروز شورای نگهبان، بازی تازه شروع شده است. حتی در بدبینانه‌ترین شرایط اگر همه اعتراضات خون‌بار مردم سرکوب شود، دیگر جمهوری اسلامی یک آتش‌فشان مخفی  در خود خواهد داشت که با اشاره‌ای فوران می‌کند. برگردیم به 15 خرداد 42. اعتراض چند روستایی و شهروند پس از سخنرانی آیت الله خمینی، 15 سال بعد به انقلابی عظیم تبدیل شد. آیا رهبر ایران، با این اصرارش در حمایت از احمدی‌نژاد، کبریت را بر خرمن آتش زده است. باید دید که می‌سوزد و تا کی می‌سوزد و از این آتش چه در میان خاکسترها باقی مانده است!

هادی غفاری به خامنه‌ای نهیب می‌زند!

استاندارد

آن‌هایی که در زمان انقلاب بوده‌اند یا مثل نسل من، آن روزها را لحظه به لحظه خوانده‌اند، هادی غفاری را می‌شناسند. یک روحانی تند رو  که عکس‌های بسیاری از او در آن روزها در روزنامه‌ها منتشر می‌شد که به جای عبا، فشنگ بر کمر بسته بود و اسلحه به دست. یکی از نخصص‌های او هم برخورد با دانشجویان معترض و دگر اندیش آن زمان بود. بسیاری از جوانان چپ سال‌های 58 تا 60 برخوردهای حذفی غفاری در حمله به دانشگاه‌ها را به یاد دارند.

هادی غفاری از طیف روحانیونی بود که در دهه شصت هر چند از حمایت آیت الله خمینی برخوردار بود اما در دو دهه بعد بسیار تنها شد و چون سابقه تندروی‌های ابتدای دهه شصت را داشت، هرگز مجال حضور نیافت و حتی یکی، دو بار تلاشش برای نمایندگی هم به نتیجه‌ای نرسید. این روزها، هادی غفاری سخت به عملکرد آقای خامنه‌ای معترض است و این روزها فایل صدایی بر روی اینترنت منتشر شده که ادعا می‌شود در جلسه‌ای در حضور کروبی این سخنان را بیان کرده است:

لباس شخصی برای کرایه موجود است

استاندارد

حتما مغازه‌هائی که لوازمی مثل میز، صندلی، ظرف و لوازم پذیرائی و… اجاره می‌دهند را دیده‌اید.

امروز که مصاحبه «روزآنلاین» را خواندم بی اختیار یاد آن مغازه‌ها افتادم. روز با یکی از این به اصطلاح لباس شخصی‌ها که بطور وحشیانه مردم را در خیابان مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند، مصاحبه کرده که فرد مزبور گفته است روزی 200 هزار تومان بابت کتک زدن مردم می‌گیرد!

نطق جانانه حاج قدرت الله  علیخانی در حمایت از موسوی در مجلس؛ از این حاج قدرت قزوینی خوشم می‌آید. هرچند گاهی از هرچی اصول‌گرا، راست‌تر می‌زنه، اما شجاع است و نترس. ای ول حاج قدرت:

لباس شخصی‌های تفنگ به دست

استاندارد

سلسله عکس‌های زیر هرچند عقب‌نشینی نیروهای امنیتی را نشان می‌دهد اما به نظر من چیز مهم‌تری را هم می‌گوید. برعکس گفته مقام‌های انتظامی (واحد مرکزی خبر « عوامل مسلح تروریست» را عامل قتل‌های دیروز نامیده و به نقل از سردار رادان جانشین فرماندهی نیروی انتظامی نوشته است: نیروی انتظامی طبق دستور برای پراکنده کردن آشوب‌گران از هیچ‌گونه سلاح گرم استفاده نکرده و اشرار و عناصر نفوذی گروهک‌های ترویستی عامل اصلی تلفات آشوب‌های دیروز بوده‌اند)، نیروهای لباس شخصی مسلح هستند. به عکس اول، نفر سمت راست توجه کنید: