بایگانی ماهانه: سپتامبر 2011

هفت سال، هشت سفر؛ گرین کارت برای احمدی‌نژاد

استاندارد

پیشنهاد می‌کنم دولت آمریکا به محمود احمدی‌نژاد گرین کارت افتخاری بدهد. نمی‌دانم می‌شود به کسی که در هفت سال، هشت بار به آمریکا می‌رود، چنین امتیازی داد یا نه. خیلی از پناهندگان و مهاجران را می‌شناسم که شاید ده سال یک‌بار توان ترک آمریکا را ندارند اما گویا رییس دولت ایران چنین امکانی را دارد.

شاید در میان ایرانیان کسانی باشند که سالی یکی، دو بار به آمریکا بیایند و بروند اما باور کنید احمدی‌نژاد در این میان رکورد دار است.

این را باید به حساب چه گذاشت؟ عشق تریبون و سخنرانی؟ علاقه به آمریکا؟ سوء استفاده از آزادی در غرب؟

هر چه هست، باز محمود احمدی‌نژاد به آمریکا آمده. لابد با خبرنگاران کم اطلاع از ایران گفتگو می‌کند باز می‌بافد که در ایران آزادی مطلق است، موسوی و کروبی آزادند و ما زندانی سیاسی نداریم…

گله از آمریکا نیست که می‌خواهد آزاد باشد و آزادیش پایه‌دار؛ اما گله از خودمان است که محمود احمدی‌نژاد را با اسم ایران، به این سو، آن سو حواله داده‌ایم…

اعتراضات مردم آذربایجان جانی تازه در کالبد حرکت جنبش

استاندارد

حضور مردم تبریز در روز 18 شهریور در میدان شهید فهمیده این شهر نشان داد که جریان آزادی خواهی و مطالبات مردم حق طلب آذری نه تنها خاموش نگردیده بلکه روز به روز نمایان‌تر و آشکارتر به مسیر خود ادامه می‌دهد، گرچه برتری تیم تراکتورسازی بر استقلال بهانه‌ای بود که مردم با همیت این دیار را به صحنه بیاورد. اما شعارها و خروش بلند مردم در میدان شهید فهمیده تبریز چیزی فراتر از شادمانی از برد تیم فوتبال این شهر داشت. آذربایجانی‌ها حتی پیش از شروع  مسابقه در استادیوم بزرگ آزادی بردی بزرگ‌تر را رقم زدند، حرکتی که از مدت‌ها پیش برای نجات دریاچه ارومیه از سوی مردم ترک تبار ایران شروع شده بود در استادیوم آزادی به اوج خود رسید، تا این‌بار نه در خیابان‌ها بلکه در یک میدان ورزشی پایه‌های حکومت به لرزه درآید و باز هم وحشت از خروش مردم، نیروهای یگان ویژه را به سرکوب و بازداشت معترضان واداشت. موج اعتراضی آذری‌ها که در پی وقوع فاجعه زیست محیطی دریاچه ارومیه آغاز شده بود و به دستگیری‌های گسترده در این منطقه نیز منجر شد، مجددا زنگ خطر را برای سران حکومت به صدا درآورد مقامات حکومتی که در چند ماه اخیر در تریبون‌های رژیم از مرگ جنبش و خاموش شدن فتنه سخن می‌گفتند ناگاه خود را در مقابل موج تازه اعتراض‌ها، مستأصل و پریشان می‌بینند. بازتاب این هراس حکومت را می‌توان از موضع‌گیری‌های آن‌ها دریافت، آنچه تجربه نشان داده است هر زمان که نظام در این وضعیت قرار می‌گیرد ساز همدلی، اتحاد و تبعیت از ولی فقیه را کوک می‌کند.

در همین راستا علی خامنه‌ای در سخنان اخیر خود از لزوم همدلی بین مسئولین با یکدیگر و مردم با مسئولین صحبت به میان آورد.  این بیانات درحالی مطرح می‌شود که شاهد شکافی عمیق بین دو هسته قدرت در تارنمای سیاسی ایران هستیم، جریان انحرافی که این روزها با تشکیل جبهه پایداری انقلاب سعی دارد به اکثریت مجلس دست پیدا کند و از طرفی دیگر نیز اصول‌گرایان با ایجاد گروه 8+7 به حضور اکثریت اصول‌گرایان حامی رهبر حکومت اسلامی در انتخابات آینده فکر می‌کنند. طبیعتا تقابل این دو جناح در به دست گرفتن نبض مجلس آینده و به خصوص با نزدیک شدن به زمان رأی‌گیری نه تنها همدلی مورد نظر ولی فقیه را بین اقتدارگرایان بوجود نخواهد آورد بلکه وضعیت را از این بحرانی‌تر خواهد کرد.

علی خامنه‌ای درحالی از اتحاد مسئولین با مردم صحبت می‌کند که نیک می‌داند نفرت و بیزاری مردم از سران حکومت و گردانندکان نظام و دولت در این برهه از زمان به بالاترین حد خود رسیده است. بی کفایتی دولت انتسابی حاکم که نتیجه عملکرد آن گسترش فزاینده بیکاری و فقر، تورم، فاصله طبقاتی از یک سو و در تنگنا قرار دادن مردم از تمام جهات (دستگیری‌های گسترده، فشار بر زندانیان سیاسی و عقیدتی، تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها، سرکوب اقلیت‌های دینی، تجویز قوانین استبدادی اسلامی به مردم، از بین بردن آثار تاریخی و هویت فرهنگی ایران زمین) از سوی سران حکومت و ارگان‌های وابسته به حلقه رهبری نظام، روز به روز مردم را نسبت به ماهیت حکومت متنفر کرده و برعکس خواسته رهبر نظام اسلامی، مردم را در مسیر برچیدن این نظام دیکتاتور همدل و همسو کرده است.

اکنون این حرکت و خروش مردم آذربایجان را به فال نیک می‌گیریم و آن را فتح بابی دوباره می‌دانیم در جهت همبستگی تمام اقوام ایرانی اعم از ترک و فارس و لر و کرد و بلوچ و عرب در اقسا نقاط ایران زمین، هنگام آن رسیده است که همه ایران نجات دریاچه ارومیه را فریاد بزند، همه ایران از تبعیض وارد بر اقلیت‌های قومی و مذهبی اعلام انزجار کند، سراسر ایران آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی را طلب کند، این‌گونه است که پایه‌های نظام تمامیت خواه هر لحظه سست‌تر از قبل خواهد شد. چرا که این یک حقیقت است: «حرکت‌های آزادی خواهانه منطقه از میدان آزادی تهران شروع شد و به آنجا نیز ختم خواهد شد»

حمایت جامعه وبلاگ‌نویسان سبز از اعتراضات مردم آذربایجان

استاندارد

جامعه وبلاگ‌نویسان سبز: دریاچه ارومیه به عنوان یک سرمایه ملی محسوب می‌گردد که زندگی بخش قابل توجهی از هموطنان به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به آن وابسته است. متأسفانه بی تدبیری‌های انجام شده در قبال صیانت از این گوهر گران‌بها زمینه‌های نابودی آن را رقم زده است.

در این مقطع حساس که مردم آذربایجان تاب فرو بستن چشمان خود را در برابر بی توجهی مسئولان نالایق کشور نداشته و برای جلوگیری از نابودی دریاچه ارومیه به نیابت از مردم ایران‌زمین به پاخاسته‌اند، لزوم پشتیبانی دیگر هم میهنانمان از این حرکت و در حمایت از مردم آذربایجان، بیش از پیش به چشم می‌خورد.

اکنون زمان به رخ کشیدن اتحاد و همدلی ملی فرا رسیده است. درحالی‌که نگهبانان غیور دریاچه ارومیه به پا خاسته‌اند، برماست که آنها را تنها نگذاریم و با همکاری و همیاری با یکدیگر در حفظ این سرمایه ملی بکوشیم. خشک شدن دریاچه ارومیه منجر به وقوع فاجعه‌های جبران ناپذیر زیست محیطی خواهد شد که اثرات آن گریبان همه مردم ایران را خواهد گرفت.

جامعه وبلاگ‌نویسان سبز ضمن حمایت از ایستادگی پر شور مردم آذربایجان، دیگر مردم کشور را به مشارکت در برنامه‌های اعتراضی مربوطه دعوت کرده و پشتیبانی خود را از برنامه‌های اعتراضی آتی به منظور هماهنگ سازی برای سراسری نمودن این اعتراضات اعلام می‌دارد.

امید است با پیوستن اقشار مختلف مردم به این اعتراضات، شاهد یک حرکت بزرگ در راستای حفظ سرمایه‌ها و منافع ملی کشور عزیزمان باشیم و گامی اساسی در راستای همدلی و همراهی ملی برداریم.

جامعه وبلاگنویسان سبز، بیستم شهریور 1390