بایگانی ماهانه: ژوئیه 2011

دلم برای آن روزهایی که همه جا سبز شده بود تنگ شده

استاندارد

دلم برای روزهایی همه خواهر و برادر شده بودیم تنگ شده و ایران و ایرانیان همه یک صدا بود و هر کاری از دست هر کس می‌آمد انجام می‌داد.

دلم برای آن روزها تنگ شده برای روزهایی که تمام همه دنیا اخبار ایران را پیگیری می‌کرد تنگ شده است.

دلم برای حرفای کروبی تنگ شده وقتی که به صراحت گفت احمدی‌نژاد را رئیس جمهور ایران نمی‌داند.

دلم برای آن روزهایی که همه باهم فریاد می‌زدیم دیگر خواسته ما تنها بازگرداندند آرا نیست، عاملان کشتار جوانان وطن باید محاکمه شوند تنگ شده.

دلم برای خیلی چیزها تنگ شده…

وضعیت نامعلوم مهدی خزعلی، با گذشت هشت روز اعتصاب غذا

استاندارد

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: با گذشت هشت روز از اعتصاب غذای مهدی خزعلی، نویسنده، پزشک و وبلاگ‌نویس، کماکان از وضعیت جسمانی وی خبری گزارش نشده است.

به گزارش تحول سبز، خزعلی هنگام بازداشت به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و اکنون با گذشت هشت روز از بازداشت مجدد وی، عدم تماس با منزل «با توجه به اعلام اعتصاب غذایش» نگرانی‌ها از وضعیت جسمی وی را مضاعف ساخته است.

بر اساس گزارش مذکور، این نویسنده، پزشک و وبلاگ‌نویس منتقد دولت و فرزند ابوالقاسم خزعلی، در 27 تیرماه مجددا توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، که در پاسخ به ضرب و شتم خود توسط مأمورین امنیتی هنگام بازداشتش خطاب به قاضی دادگاه خود گفته بود «امروز اعتصاب غذا می‌کنم و جنازه‌ام را بر دوشتان می‌گذارم.»

حال پس از گذشت نزدیک به هشت روز از بازداشت غیر قانونی ایشان و عدم تماس وی با منزل نگرانی‌ها نسبت به وضعیت جسمی وی بیشتر شده و طبق اخبار رسیده، همچنان در اعتصاب غذا به سر می‌برد.

گفتنی‌ست، مهدی خزعلی هفته گذشته و در پی تماس تلفنی بازجوی خود به محلی که از سوی بازجویش مشخص شده بود مراجعه نموده بود تا وسایلی را که در دستگیری قبلی وی از ایشان توقیف شده بود باز پس گیرد. اما پس از مراجعه ایشان به محل مقرر مورد هجوم مأمورین امنیتی قرار گرفته، و پس از ضرب و شتم بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود.

براساس آخرین اخبار وی هم‌اکنون در سلول انفرادی نگهداری می‌شود و همچنان در اعتصاب غذا به سر می‌برد.

منبع: http://www.komitedefa.com/index.php?option=com_content&view=article&id=3284:1390-05-05-18-01-20&catid=3:team&Itemid=53

موضع مجتبی واحدی و رویکرد اصلاح‌طلبان

استاندارد

مجتبی واحدی در مصاحبه‌ای که با سایت بالاترین داشت به پرسش‌هایی پاسخ داد که با باز کردن تعدادی از این سؤال‌ها می‌توان به نقش طیف اصلاح طلب در روند مبارزات جنبش و نگاه آنها به حضور در صحنه سیاسی کشور و موضع‌گیری‌های این گروه سیاسی در مسأله انتخابات پیش رو پی برد.

جناب واحدی با آن صراحت در گفتار بار دیگر ضمن آنکه اعلام کرد خود را اصلاح طلب نمی‌داند، با زیر سؤال بردن موضوع شرکت در انتخابات، رو به اصلاح طلبان دو پرسش را مطرح کرد:
1. شما چه تغییری در رفتار و گفتار حاکمیت مشاهده کرده‌اید که میل شرکت در انتخابات را در شما بر انگیخته است؟
2. با توجه به محدود سازی روز افزون مجلس از سوی جناح اقتدارگرا و شخص رهبر حکومت اسلامی که هر گونه تصمیم‌گیری مستقل را از نمایندگان سلب می‌کند، هدف از حضور در چنین مجلسی را چگونه توجیه می‌کنید؟

همان‌گونه که از ماهیت این پرسش‌ها پیداست ایشان در واقع چرایی موضوع حضور در دایره نظام به هر شکل ممکن را از سران طیف اصلاح طلب جویا شده است. بی شک لفظ «تغییر در رفتار حاکمیت» که از طرف جناب واحدی مطرح شده است به منزله برآورده شدن خواسته‌هایی است که بعد از کودتای انتخابات سال 88 در آن مقطع از طرف سران جنبش سبز و در ادامه از سوی نیروهای اصلاح طلب بیان شده است. آیا حاکمیت در شرایط کنونی تن به این خواسته‌ها داده است؟ و اصولا پیش کشیدن بحث انتخابات با تشدید و فشار روزافزون جناح اقتدارگرا بر فعالین سیاسی، اجتماعی و مدنی و محدود کردن فضای سیاسی کشور در برآورد با مطالبات شما (جناح اصلاح طلب) کوچک‌ترین همخوانی را دارد؟
و نکته مهم دیگر اینکه بر فرض محال حضور اکثریت نمایندگان اصلاح طلب در مجلس آینده، این مجلس فرمایشی توان مواجهه با حکم حکومتی رهبر و تفسیر و تعبیر قانون اساسی از سوی شورای نگهبان، طبق معیار و نظر رهبری حکومت اسلامی را دارد؟ و یا اینکه در این شرایط هم تنها به حضور در صحنه سیاسی کشور زیر چتر نظام ولایت فقیه بسنده می‌کند؟

و اما در پرسش بعدی که مشخصا به موضوع آفت مسائل عقیدتی در تفکر حاکمیت بر مردم و ایدئولوژیک کردن حکومت می‌پردازد در مواجهه با این سؤال که، آیا حجاب اجباری امری مخالف آزادی افراد و نقض حقوق شهروندی است یا خیر؟ ایشان در پاسخ به این پرسش با پیش کشیدن نظر و خواست مردم ضمن اینکه مخالفت صریح خود را با ایدئولوژیک کردن حکومت اعلام می‌کند و در ادامه با بیان این مطلب که من حتی یک آیه، روایت و حدیث سراغ ندارم که در صدر اسلام مسئله حجاب را برای زنان اجباری کرده باشد، در این مورد و موضوع انتخاب دین و حکومت دینی و حتی جدایی دین از حکومت را به عهده خواست مردم و اکثریت جامعه می‌دانم، این سخنان درحالی از سوی وی مطرح می‌شود که در این سال‌ها طیف اصلاح طلب همواره با شعار مردم سالاری دینی پا به عرصه سیاسی کشور گذاشته‌اند. در واقع عنصر دین را بخش جدایی ناپذیر از حکومت دانسته‌اند و تفسیر اینکه دو عبارت حجاب اجباری و مردم سالاری را چگونه می‌توان در کنار یکدیگر قرار داد را می‌گذارم به قضاوت شما و پاسخ‌گویی این اشخاص در سؤال سوم چرایی عدم استفاده از فضای دموکراتیک خارج از ایران برای آغاز گفتگو بین همه جناح‌های اپوزسیون و اتحاد بر سر موارد مشخص را مطرح می‌کند، مجتبی واحدی ضمن استقبال از این موضوع راهی غیر از این طریق را برای رسیدن به یک انسجام و توافق بر سر موارد کلان و اصلی در مسیر مبارزات سیاسی نمی‌داند درصورتی‌که آنچه تاکنون در موضع‌گیریهای جناح اصلاح طلب دیده شده است این طیف به دلیل اینکه خود را سهمدار و محق در صحنه سیاسی نظام می‌داند و همواره به جناح‌های اپوزسیون خارج از کشور (اعم از سلطنت طلب‌ها، سکولارها، جمهوری‌خواه، کمونیست‌ها، و سایر گروه‌ها) به چشم یک غریبه نگاه کرده که هیچ سهمی از سیاست و حضور در صحنه سیاسی ایران ندارند.

و اما در پرسش بعدی که می توان آن را یکی از اساسی ترین مباحث این گفتگو در نظر گرفت مسئله قانون اساسی جاری بر جامعه است. سؤال: تعبیر آقای کروبی (در واقع تحلیل آقای واحدی از جانب جناب کروبی) از قانون اساسی جمهوری اسلامی و اجرای بی تنازل قانون اساسی موجود چیست؟ مجتبی واحدی در پاسخ به این مهم جمله را اینگونه آغاز می‌کند: بنابر تعریف آقای کروبی که حکومت را نه جمهوری می‌داند و نه اسلامی، در واقع به طور کل جریان حاکمیت را که بانی و تشکیل دهنده این قانون اساسی است را منتفی می‌داند. و در ادامه باز هم به صورت واضح قانون اساسی را مشروع می‌داند که پس از براندازی این نظام و استقرار حاکمیت مردم و نهادینه شدن دموکراسی بر اساس خواست مردم با انتخاب اکثریت جامعه (در بهترین حالت قانون اساسی مبتنی بر اساسنامه حقوق بشر) نوشته شود. نه آن قانون اساسی نگارش شده به دست شورای نگهبان (از ولایت فقیه) که این حق را برای خود قائل می‌داند که آن را در دوره‌های مختلف زمانی و براساس منافع نظام تعبیر و تفسیر کند، و کار به جایی می‌رسد که حتی سخنان رهبر را مقدم بر این قانون می‌داند.

پس افرادی که خود و خط مشی گروه خود را (طیف اصلاح طلب) ملزم به اجرای بی تنازل این قانون اساسی می‌دانند، موظف هستند تفسیر شورای نگهبان از قانون اساسی (تقدم ولی فقیه بر قانون اساسی و عدم امکان نظارت بر قانون اساسی وضع شده توسط شورای نگهبان) را بپذیرند.

در کنکاش این مباحث مطرح شده و پاسخ‌های به جای مجتبی واحدی و موشکافی و رویکرد اصلاح طلبان از بطن این پاسخ‌ها به خوبی می‌توان به این نکته دست یافت که چرا در مقاطع حساسی که هم در نظر و هم در عمل گروه‌های معترض و به طور اخص «جنبش سبز» ماشین براندازی نظام را به حرکت درمی‌آورند، این طیف با سیاست یکی به نعل و یکی به میخ به عنوان ترمز حرکت این ماشین عمل می‌کند.