دويچه وله: دریاچه ارومیه در خطری جدی قرار دارد. چندین سال است که مساحت این دریاچه کاهشی چشمگیر پیدا کرده است. سدسازی، عدم استفاده صحیح از آب دریاچه، حفر چاهها و راندمان پایین آبیاری از مهمترین دلایل مرگ تدریجی این دریاچهاند.
در 13 فروردین سال جاری روز طبیعت با گردهمایی نجات دریاچه ارومیه پیوند یافت. در این روز مردم آذربایجان به فراخوان طرفداران محیط زیست پاسخ داده و در کنار پل میانگذر دریاچه ارومیه برای نجات این دریاچه شعار سر دادند.
پاسخ مأموران امنیتی به مردم ضرب و شتم و زندان بود. این پاسخ تحلیل برخی از تحلیلگران را که معتقدند، بیتوجهی به دریاچه ارومیه رویکردی سیاسی و در حقیقت بیتوجهی به آذربایجان است را قوت بخشید.
با این حال برخی تصور میکنند که مشکل مرگ دریاچهی ارومیه مشکلی سیاسی و مربوط به منطقهای خاص نیست، بلکه مشکلی است مربوط به سراسر کشور. دکتر علی حصوری، محقق تاریخ و امکانات جغرافیایی، مقیم استکهلم، از کسانی است که تصور میکند، سیاسی کردن بحران دریاچه ارومیه کمکی به حل مشکل آن نمیکند: من معتقدم که اگر هم این مسئله سیاسی باشد، کاملا عمومی است. من خودم آذربایجانیام، اما معتقد نیستم که اینها به خاطر بیتوجهی به آذربایجان این کار را میکنند. دریاچه پریشان را چرا خشک کردند؟ جلوی این دریاچه شن و خاک ریختند و تمام لانههای پرندگان و پلیکانها را خراب کردند و دریاچه پریشان هم خشک شد. دریاچه بختگان هم تقریبا خشک شد.
دریاچه ارومیه در شمال غربی ایران و در منطقه آذربایجان واقع شده است. آب این دریاچه بسیار شور و میزان نمک محلول در آن دو برابر اقیانوسها است. دریاچه ارومیه دارای 102 جزیره است که همه آنها از سوی سازمان یونسکو به عنوان اندوخته طبیعی جهان به ثبت رسیده است.
تا کنون 250 هزار هکتار از سطح آب دریاچه ارومیه به شورهزار تبدیل شده و شوری آب آن گاهی به 340 گرم در لیتر رسیده است.
درصورتیکه خشک شدن دریاچه ارومیه همچنان ادامه پیدا کند، این دریاچه به کلی خشک و به شورهزار تبدیل خواهد شد و خطر پخش شدن املاح به اطراف ساکنان منطقه را تهدید خواهد کرد. دکتر حصوری میگوید: این تجربه در دریاچه آرال به دست آمده. دریاچه آرال در شمال تاجیکستان قرار دارد و بین چند کشور مشترک است. حدود 40 تا 50 سال پیش روسها روی رودخانههایی که به این دریاچه میریخت سد زدند و آبش را بردند به ترکمنستان و جاهای دیگر و کشت پنبه را رونق دادند و خیلی هم خوشحال بودند که مثلا کشت پنبهی آنها چند برابر شد. اما کم کم دریاچه خشک شد و وقتی که خشک شد، جمعیت بزرگی در اطراف دریاچه به سرطان مبتلا شدند.
علل خشک شدن دریاچه ارومیه
سدسازی بیرویه، عدم رعایت حقابه، خشکسالی و کاهش بارش باران و برف، عدم استفاده صحیح از آب در داخل حوزه آبی، حفر بیرویه چاهها، راندمان پایین آبیاری در داخل حوزه آبریز دریاچه ارومیه را میتوان از عمدهترین دلایل خشکی این دریاچه برشمرد.
چه باید کرد؟
دکتر علی حصوری، استاد سابق دانشگاه شیراز، بر روی اقدامات معینی برای نجات دریاچه ارومیه تأکید میکند: باید حقابه دریاچه را مراعات کنند. یعنی از رودخانهها و سدهای اطراف به اندازهای آب بردارند که سطح آب دریاچه ارومیه پایین نرود. باید مقداری از کشاورزی و غیره صرفنظر کرد و آبها را رها کرد تا به دریاچه برسد.
توقف برداشت آب از چاههای پیرامون دریاچه، جلوگیری از ساخت سدهای در حال ساخت در تمامی منطقه آبریز دریاچه، تعیین حقابه، استفاده هر چه بیشتر از آبیاری قطرهای، حداکثر استفاده از آب و ایجاد تصفیهخانههای فاضلابها از جمله راههایی است که کارشناسان برای نجات دریاچهی ارومیه پیشنهاد میدهند.
راه دیگری که بسیاری از کارشناسان بر آن تأکید کردهاند انتفال آب از رودخانههای زاب، ارس و حتی دریای خزر به ارومیه است. علی حصوری توضیح میدهد: از چند جا میشود آب برای دریاچه تدارک دید. نزدیکترین همه اینها رودخانه زاب است که بین ایران و عراق قرار دارد. میشود با دولت عراق صحبت کرد، این آب را نصف کرد و نصفش را به دریاچه ارومیه آورد. گمان نمیکنم که مسیر آن بیشتر از ۲۰ تا ۲۵ کیلومتر باشد. میشود این راه را لوله کشید یا تونل زد آورد به دریاچه ارومیه.
راه دیگر رساندن آب از رودخانه ارس است که این راه ممکن است مشکلاتی ایجاد کند. برای اینکه ارس بین ۳ کشور مشترک است، ایران، ارمنستان و جمهوری آذربایجان.
راه سوم استفاده از آب دریای خزر است. حجم آب دریای خزر ۳۰۰ برابر حجم آب دریاچه ارومیه است. بنابراین هیچ مهم نیست که مقداری از آب دریاچه خزر را به اینجا منتقل کرد. ولی این راه حل دائمی نیست. برای اینکه آب دریاچهی خزر در حال حاضر یکی از آلودهترین آبهای دنیا است. اگر بنا باشد همان آب آلوده را به دریاچه ارومیه منتقل کنند، حیات حیوانات آنجا به خطر خواهد افتاد و به علاوه برای مردم منطقه مضر خواهد بود. بنابراین من خیلی معتقد به انتقال آب دریاچهی خزر نیستم. فکر میکنم از آبهای شیرینی که هست، چه در ارس و چه رود زاب باید از استفاده شود».
راه حل دائمی چیست؟
دکتر حصوری میگوید: آب سرمایه است. شما هیچ وقت بیشتر از پولی که در جیبتان هست خرج نمیکنید. درحالیکه ما از آب دریاچه ارومیه بیش از ظرفیت آن مصرف میکنیم. باید به این فکر کرد که آن جمعیت راه دیگری برای زندگی داشته باشد و آب کمتری بخواهد. اگر ما استفاده درست از آبهای غرب و همچنین از رودهای دیگر ایران بکنیم و با آن کشاورزی درستی انجام دهیم، میتوانیم از میزان کاربرد آب در اطراف ارومیه کم کنیم و در نتیجه این دریاچه را به حال اول برگردانیم.
دکتر حصوری معتقد است، اگر دیگر راههای معیشتی در منطقه توسعه یابد، به نحوی که جمعیت کمتری به کشاورزی روی بیاورند و مصرف آب کمتر شود، امکان حل مشکل دریاچه ارومیه بیشتر خواهد شد؛ این برنامهها هم مشکل نیست. همچنان که در دنیا برای اشتغال و مصرف هر ملتی فکر میکنند، ما هم میتوانیم برای همه این چیزها فکر کنیم، اما نمیکنیم و آسانترین راه را انتخاب میکنیم. حتی در زمان آقای خاتمی آمدند آسانترین راه را انتخاب کردند، مقداری از آب زایندهرود را کشیدند بردند به داخل کویر. در نتیجه زایندهرود در اصفهان خشک شد، گاوخونی هم دارد خشک میشود و به خود اصفهان و اطراف آن هم صدمه وارد آمده است.