چند روزی است که چند خبر ذهنم را مشغول کرده است. واکنشها و اظهار نظرها درباره مجلس خبرگان رهبری.
به نظر میرسد که شاید طیف نزدیک به هاشمی قصد دارد در انتخابات سال آینده مجلس خبرگان نقش بیشتری داشته باشد و آن طرف هم واکنش نشان میدهد. اما شاید ماجرا فراتر از این باشد. خبرها را ببینید:
سعید رضوی فقیه: در دهه آینده اگر این سیستم مجدداً از طریق اصلاح تقویت نشده و مجلس جایگاه خود را در رأس امور پیدا نکند، و مجلس خبرگان نماینده روحانیت شجاع، متعهد و آگاه نداشته نباشد و حاکمیت جمهوری اسلامی بازتاب دهنده اراده و خواست مردم نباشد، اتفاقات ناگواری در این کشور رخ خواهد داد. اینجا
احمد جنتی: تلاشها برای نفوذ به خبرگان، وظیفه شورای نگهبان را سنگینتر میکند. اینجا
چرا سعید رضوی فقیه بعد از این حرفها باید با واکنش تندی روبرو شود؟ توجه دارید این روزها مدام اکبر هاشمی رفسنجانی میگوید که آینده نظام اگر بر اساس مردم سالاری نباشد، سیاه خواهد بود؟! چرا باید احمد جنتی نگران مجلس خبرگان باشد؟ او که دبیر شورای نگهبان است و حرف آخر درباره نامزدهای این انتخابات را این شورا میزند. پس نگرانی از چیست؟
آیا آقای خامنهای سلامتش را از دست داده است؟
سالهاست که گفته میشود رهبر جمهوری اسلامی ایران بیمار است و حتی بارها از انتخاب جایگزین برای او گفته شد اما هر بار این شایعات با حضور و سلامت ظاهری آیت الله خامنهای، برطرف شد.
اگر به انتخابات ریاست جمهوری 1392 دقت میکردید، برخی از اصلاح طلبان نزدیک به حکومت مدام اصرار داشتند که چهار سال آینده سرنوشت ساز است و اگر رهبر بمیرد و قرار باشد رهبر جدید انتخاب شود، داشتن یک رییس جمهوری معتدل یک حسن است برای جلوگیری از قدرت گرفتن یک افراطی دیگر.
نمیدانم این تحلیل چقدر درست است اما واقعیت این است که خامنهای اشتباه خمینی را نمیکند و حتی چه بسا در دوران زنده بودن خود، جانشینش را بگمارد.
مجتبی خامنهای با وقایع سال 1388 تقریبا مهره سوخته است. اما خامنهای هنوز گزینههای زیادی برای جانشینی دارد. از محمود هاشمی شاهرودی تا حتی همین قاضی القضات کوتاه قدش، صادق لاریجانی.
برگردیم به ابتدای این بحث. چه شده است که جدال کلامی در بیش از 20 ماه مانده به انتخابات بالا گرفته است. آیا خبری هست؟