بایگانی ماهانه: مِی 2014

«صدا و سیما» دشمن زیبایی

استاندارد

این روزها، خیلی از ما مشغول تماشای بازی‌های جام جهانی هستیم. من از تلوزیون محلی اینجا که بدون سانسور است تماشا می‌کنم و گاهی دقت می‌کنم ببینم در ایران چطور است. ده، پانزده ثانیه‌ای با تأخیر پخش می‌شود. لابد می‌خواهند مراقب باشند اگر صحنه‌ای خلاف سیاست‌های صدا و سیماست، سانسور کنند.

چند روز پیش به یکی از دوستان ایرانی‌ام در اینجا گفتم بازی‌ها را از کجا تماشا می‌کنی؟ گفت از شبکه سه. گفتم با سانسور چکار می‌کنی؟ گفت خیلی سانسور نمی‌کنند.

برایم جالب بود. گفتم مقایسه‌ای کنم. اتفاقا سانسور بود. کاملا بود اما چون دوست من صحنه‌های اصلی را نمی‌دید، اصلا نفهمیده بود که سانسور می‌شود و محصول سانسور شده می‌بیند.

این ویدئو واضح‌ترین نشانه از سانسور در پخش بازی‌های فوتبال است:

این ویدئو دو بخش دارد. در بخش اول،  بعد از سرود ملی ایران، یک زن طرفدار ایران نشان داده می‌شود. در بخش دوم ویدئو اما صدا و سیما این صحنه را سانسور کرده و یک تماشاگر مرد را جایگزین می‌کند.

خب شکی نیست صدا و سیما با بودجه هنگفتش، بهترین راهکارها را برای سانسور و اعمال قدرتش استفاده می‌کند اما دو نکته کلیدی به نظرم می‌رسد:

1. سانسور به بهانه حذف صحنه‌های غیر اخلاقی در صدا و سیمای بعد از انقلاب نهادینه شد. یعنی گفتند بوسه، سکس و تصویر بازیگران زن و گاها مرد عریان سانسور می‌شود.

به این عکس نگاه کنید:

او نه لخت است و نه کاری غیر اخلاقی می‌کند. اتفاقا از منظر ملی نگاه کنیم، اتفاقا تیم ملی ایران را تشویق می‌کند. شاید بگویید بی حجاب است، که خب، بالاخره کلاهی دارد. آیا باید سانسور می‌شد؟ من هرطور به این صحنه نگاه می‌کنم، می‌بینم تنها به خاطر زیبایی و صمیمیت این تصویر سانسور شده است.

2. برگردیم به مثال آن دوستم که گفت «خیلی سانسور نمی‌کنند». واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی ایران آنقدر بر روش‌های خود پافشاری می‌کند که بعد از مدتی بقول خودشان «ظلم بالسویه»، عدل می‌شود. این به نظرم خطرناک است. اینکه بعد از مدتی نسبت به سانسور عادی شویم، بی تفاوت و فکر کنیم که حق‌شان است دیگر. حق‌مان است دیگر.

کروبی یک قدم تا گفتن همه حقیقت

استاندارد

فرزند مهدی کروبی از تازه‌ترین دیدار با پدرش خبر داده و البته نقل قولی از او که به نظرم نقطه عطف دیگری از تاریخ مبارزات مهدی کروبی، فرزند احمد است.

کروبی: اربابان قدرت در ایران تمام انتخابات‌ها را مهندسی کرده‌اند؛ فرزند مهدی کروبی می‌گوید که در دیدار با پدرش٬ آقای کروبی بار دیگر بر مهندسی آراء در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 تأکید کرده و افزوده است که از زمان فوت آیت الله خمینی٬ تمام انتخابات‌ها عملا مهندسی شده است. محمد حسین کروبی روز چهارشنبه، 24 اردیبهشت، در صفحه فیسبوک خود اعلام کرد که پس از موافقت مأموران وزارت اطلاعات٬ برای روز پدر موفق به دیدار پدرش شده است که در این دیدار آقای کروبی اظهار داشت: «بعد از ارتحال امام٬ اربابان قدرت٬ جمهوریت نظام را پای منافع جناحی و شخصی‌شان ذبح نمودند و در تمامی انتخابات‌ها با رد صلاحیت افراد و جابه جایی آرای مردم و دخالت نیروهای غیرمسؤل اعم از امنیتی و نظامی٬ عملا آراء را مهندسی می‌کردند. اندک انتخاباتی هم که سالم برگزار شده بود٬ بنا به شرایطی از دست حاکمیت خارج شد.»

مهدی کروبی حقیقتی را بیان کرده که تاکنون چهره‌های حکومتی هرگز به آن نپرداخته‌اند. محمد ملکی یکبار پیش از این فاش کرده بود که انتخابات همه پرسی جمهوری اسلامی هرچند در نتیجه شاید تغییری نداشت اما تخلفات آن انتخابات زیاد بود.

مهدی کروبی فاش کرده که بعد از فوت خمینی همه انتخابات مهندسی شده است. البته هنوز مهدی کروبی ابا دارد درباره دوره خمینی چنین بگوید و درست همین پاشنه آشیل او و موسوی است.

در اینکه موسوی و کروبی تاکنون رشادت کرده‌اند در گفتن حقیقت شکی نیست اما هنوز این دو، درباره مقطع 58 تا 68 یا سکوت می‌کنند یا اینکه ترجیح می‌دهند ادعای رسمی حکومت را بیان کنند.

حال آن‌که می‌دانیم دهه شصت سیاه‌ترین دوره تاریخی معاصر ایران بوده و عملا قتل و عام‌های سیاسی در این دوران رخ داد.

شاید بیراه نباشد که بگویم موسوی و کروبی تا گفتن همه حقیقت یک قدم دیگر هنوز دارند و آن باز کردن پرونده دهه شصت است. آن‌ها نشان داده‌اند برای بیان حقیقت تردیدی ندارند پس چه بهتر که این راه تا اینجا آمده را با برداشتن قدم آخر، به اتمام برسانند…

آتش‌نشانی فوق حرفه‌ای حاكميت ولايت فقيه

ویدئو

داران یکی از شهرستان‌های استان اصفهان است که یکی از مرتفع‌ترین و سردترین شهرهای ایران محسوب می‌شود.

با دیدن این ویدئو می‌شود نتیجه گرفت که اداره آتش‌نشانی ما به سطح نانو رسیده که اگر مموتی هنوز سر کار بود حتما فکری به حال صادراتش می‌کرد.

البته ظاهرا آتش‌نشان‌های محترم لباس شخصی هستند که تجربیات گذشته حاکی از آن است که این دوستان همان افرادی هستند که در اعتراضات مردمی برای خنک کردن مردم، به روی آنان آب پر فشار می‌پاشند! آره…

دانلود مستقیم!

بازار حاشیه داغ

استاندارد

هر روز‌ حاشیه‌ای جدید برای کشور از راه می‌رسد؛ فرقی هم نمی‌کند، منتقدین حاشیه را درست می‌کنند و دولتی‌ها ادامه‌اش می‌دهند. هیچ کس حاضر نیست کوتاه بیاید.

حاشیه‌ها زمان و مکان هم نمی‌شناسند؛ از همایش دلواپسی و من روحانی هستم در تهران تا بر هم زدن کنسرتی در یزد و لغو سخنرانی سید حسن خمینی در بروجرد. حاشیه‌ها‌ کشور را با خود به هر سو که می‌خواهند می‌برند. حاشیه‌ها ساخته می‌شوند تا متن کار و آن‌چه ‌‌باید برای مردم انجام شود و نمی‌شود، دیده نشود. حاشیه‌سازی برای منتقدان دولت، زهر ‌چشم گرفتن است و برای دولت، پنهان کردن ضعف‌ها و ناتوانی‌ها.

کسانی‌که مستند من روحانی هستم را ساختند، فارغ از نوع و محتوای آن، شاید نمی‌دانستند، این مستند به چه میزان کشور را به حاشیه ‌خواهد برد. نزدیک دو ماه است که مستند من روحانی هستم، فکر و ذکر همه را به خود مشغول کرده و همه را به حاشیه‌ها برده است.

نزدیک به شصت روز است، مستندی که برخی آن را به نفع رئیس دولت و برخی آن را علیه دولت تعبیر می‌کنند،‌ بر همه مسائل کشور سایه انداخته است؛ از یک سو، دولتیان به سازندگان این مستند حمله می‌کنند و از سویی، سازندگان و طرفداران این مستند، اطلاعیه و بیانیه می‌دهند. اما چنین مستندی ارزش آن را دارد که این همه کشور را وارد حاشیه کند و مسائل اساسی و به ویژه زندگی مردم را تحت‌الشعاع قرار دهد؟

منتقدان نمی‌دانند که مردم از دولت بهبود اوضاع را می‌خواهند، نه سابقه رئیس دولت را. دولتیان نمی‌دانند که مردم از آنان تحول در معیشت‌شان را می‌خواهند و نه پاسخگویی به مستند من روحانی هستم؟

با همایش دولواپسیم در خیابان طالقانی، حاشیه‌ها رنگ سیاست خارجی به خود گرفت و روز‌ها و روز‌ها در‌باره دلواپسی نوشته شد. برخی در تأیید دلواپسی و عده‌ای هم در نهی آن؛ اما در این میان زندگی مردم همچنان تغییری نکرده بود. نه دلواپسان‌ از زندگی ‌مردم خبر داشتند و نه کسی کوشید که دلواپسی‌های معیشتی مردم را بر‌طرف کند!

بلافاصله پس از تهران، حاشیه‌ها دوباره از یزد ‌به پایتخت سرازیر شد و با بر هم زدن کنسرت یک خواننده از سوی تعدادی نامشخص، پای استانداری و دیگر ارگان‌ها به حاشیه‌ای جدید باز ‌و اطلاعیه پشت اطلاعیه صادر شد؛ این گروه علیه آن گروه و…

هنوز حاشیه یزد دست از سر کشور برنداشته بود که این بار حاشیه جدید‌ از بروجرد سر برآورد و ‌یکباره خبر رسید‌ ‌به دلیل لغو سخنرانی سید حسن خمینی در بروجرد و تن دادن فرماندار بروجرد، وی به دستور مستقیم رئیس جمهور از کار برکنار شده است؛ ادعایی که البته در حد ادعا ‌ماند و بعدها وزارت کشور مأمور ویژه‌ای‌ برای بررسی این مسأله به بروجرد فرستاد.

اما حاشیه‌ها دست‌بردار نبود و هر روز خبری از برکناری فرماندار می‌‌رسید و روز پس از آن اطلاعیه‌ای در نهی این کار و هنوز همه پرونده‌ این حاشیه‌ها باز است؛ پرونده من روحانی هستم، پرونده دلواپسان، پرونده کنسرت یزد و پرونده فرماندار بروجرد!

خلاصه آنکه حاشیه‌ها گریبان ملت و دولت را گرفته‌اند و برخی از ملت و دولت، خود به حاشیه‌ها دامن می‌زنند. زمان زود‌تر از آنچه گمان می‌رود، می‌گذرد؛ بنابراین، شایسته نیست چهار سال که گذشت از وجود نه بحران در روز برای دولت سخن بگوییم. اگر دولت و منتقدین حاشیه را جمع نکنند، زندگی مردم با حاشیه‌ها بهبود نخواهد یافت.

اما طی دوران حکومت آخوندی تجربه ثابت کرده زمانی‌که گندکاری‌های آغازاده‌ها از حد می‌گذرد به عناوین مختلف با حاشیه سازی‌های مختلف افکار عمومی را منحرف می‌کنند. از آن‌جا هم که ما ایرانیان کلا فراموش کار هستیم به قول معروف گندکاری‌های آغازاده‌ها آره…