چند روزی است که رقابتهای والیبال لیگ جهانی والیبال در تهران دنبال میشود و برعکس رسم سالها پیش که معمولا خانمها اجازه داشتند در سالن به تشویق تیم ملی ایران بپردازند، از سه سال پیش، با حضور بانوان ایرانی مخالفت می شود.
در روزهای اخیر، حسن روحانی، رییس جمهور ایران هم دستور بررسی برای حضور زنان را داده اما بعید میدانم ترتیب اثر داده شود.
حتی این گزارش خبر داده که برغم دستور رییس جمهور ایران، برخوردها با زنان متقاضی حضور در ورزشگاه تندتر شده و حتی آنها را کتک زدهاند.
به نظرم بین دستور روحانی یا پافشاری محدود احمدینژاد برای حضور بانوان در ورزشگاه زیاد فرقی نیست. یادتان باشد هشت سال پیش احمدینژاد هم خواستار حضور خانمها در ورزشگاه شده بود اما مراجع مذهبی تندرو با او مخالفت کرده بودند.
واقعیت این است که طیف مذهبی که پدر خوانده نهادهایی چون سپاه و قوه قضاییه محسوب میشوند، عملا مخالف این حضور خانمها هستند. شاید بگویید هر دوی این نهادها زیر نظر خامنهای هستند ، پس مخالفت او ملاک است.
از خامنهای تاکنون دستوری صادر نشده جز این روایت به نقل از فرمانده پلیس:
به گزارش خبرگزاری مهر، فرمانده نیروی انتظامی روز دوشنبه در جمع شماری از دانشجویان گفت: «اولین بار احمدی نژاد دستوری را صادر کرد که زنان میتوانند وارد ورزشگاه شوند که علما به مخالفت با آن پرداختند، و حضرت آقا نیز با حضور زنان در ورزشگاه مخالفت کردند.» فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی گفت: «از ایشان پرسیدیم که آیا این طرحها به فوتبال مربوط میشود؟ که ایشان فرمودند خیر و نباید زنان در ورزشگاهها وارد شوند.»
به نظر من خامنهای نظر چندان محکمی در این مورد ندارد اما مشکل همان پدران معنوی نهادهایی مثل سپاه یا قوه قضاییه است. در واقع چهرههایی مثل مصباح یزدی یا روحانیون رده پایینتر مثل علم الهدی مشهد یا جوانترهایشان مثل حمید رسایی، به سپاه، پلیس و قوه قضاییه برای این مسأله فشار میآورند.
چه باید کرد؟ قابل توجه است که توجه جامعه جهانی به این مسأله جلب شده است. براساس آیین نامه لیگ جهانی والیبال، یک کشور میزبان اجازه ندارد از حضور بانوان خودداری کند.
این خوب است که فدراسیون جهانی به جمهوری اسلامی فشار میآورد بخصوص که تا چند سال پیش خانمها در ورزشگاه حضور داشتند.
اما شاید کار مهمتر به عهده مردانی است که برای تماشای این بازیها میروند. متأسفانه در سالهای گذشته مردان زیادی بودند که به این مسأله بی تفاوت بودند. بعد از انقلاب هرگز مردها از خود نپرسیدند چرا قبل از انقلاب با خانمها فوتبال میدیدند اما حالا نمیبینند. نمیدانم شاید نسل انقلابی به یک همزیستی مسالمت آمیز رسیده بود که زن را از جامعه به خانه برگرداند.
اما نسل جوان امروز چطور؟ تا همین دو سال پیش در یک سالن ورزشی، زن و مرد به تشویق والیبالیستها میپرداختند اما الان نه. چرا؟
شاید اگر مردها همت کنند، خانمها به ورزشگاه برگردانده شوند….
این فیلم خوب از مصطفی خسروی را از دست ندهید: