در اینکه نیروهای نظامی و امنیتی هر کشوری سالانه برای آمادگی در مقابل تهدیدها مانور و تمرین داشته باشند، شکی نیست. اما کارهای بسیج نیروی نظامی که از سوی نظامیان جمهوری اسلامی هم به لشگر بی کلهها معروفند، از آن اقداماتی است که باید با تردید به آن نگریست.
به مناسبت هفته بسیج در ایران، «رزمایش رهروان عاشورا» برگزار کردهاند. که طبق معمول در آن به «سرکوب اعتراضهای خیابانی» پرداختند.
کاریکاتوری از آنچه در سال 1388 روی داد. در میان عکسها، این عکس توجه من را به خودش جلب کرد.
آنچه در این تصویر دیده میشود، یکی از همان بی کلهها که در کنار فرماندهان و مقامهای ارشد خود، سعی دارد با یک تفنگ مخصوص تک تیراندازها به هدف فرضی شلیک کند.
تک تیراندازها گره کور کشتار سال 1388 است. ندا آقا سطان را یادتان هست. در جایی از شهر که درگیری نبود، لا به لای شهروندان معترض او انتخاب و کشته شد. یا مصطفی غنیان که در تاریکی شب، در روی پشت بام خانهاش در حال الله اکبر گفتن، تیر خورد.
نظام جمهوری اسلامی در تمام این مرگها انگشت را به سمت عوامل بیگانه و دشمنان جمهوری اسلامی نشانه گرفت، حال آنکه این چنین میبینیم که تک تیراندازهای نظام مشق نظامی میکنند. آیا تمرین بسیجی جوان با اسلحه مخصوص تک تیراندازها نشانهای نیست که همان چهارسال پیش هم همین افراد یا مقامهای ارشدشان، مقصر مرگها بودند؟
بماند که لباس این بسیجی جوان، لباس ارتشیهای آمریکاست که در نوع خود رد گم کنی است…
باورتان میشود که محسن رضایی بعد از سالها حضور ناموفق در انتخابات، باز هم نامزد انتخاباتی دیگر شود؟ من میگویم میشود.
سایت مشرق که به نهادهای امنیتی و محافظه کاران نزدیک است در بخشی از زمزمههای خبری، به سخنان محسن رضایی اشاره کرده که به نظرم نشان میدهد «آقا محسن» بدش نمیآید باز هم با سیگنال فرستادن به حکومت شانس خود را برای یک دور دیگر نامزدی امتحان کند. اما چرا این احتمال را دادهام.
محسن رضایی طی سخنانی در جلسه مجمع تشخیص مصلحت، علت تنازل نسبی آمریکاییها از مواضع قبلی خود در مذاکرات ژنو را این سه مورد عنوان کرد:
1. راهپیمایی بیسابقه 13 آبان که نشان داد فضای ضد آمریکایی در ایران مؤثر و قوی است!
2. حمایت رهبر انقلاب از تیم مذاکره کننده که نشان داد این تیم نماینده حاکمیت در مذاکرات است!
3. یک صدایی و انسجام ملی در داخل کشور نسبت به مذاکرات هستهای!
واقعا محسن رضایی جز به دست آوردن دل رهبر و نامزدی در انتخابات دوره آینده، هیچ انگیزۀ دیگری برای بیان این دلایل متوهم داشته؟
محسن رضایی نامزد انتخابات مجلس و همچنین در سال 84 برای ریاست جمهوری نامزد شد و دقیقه 90 انصراف داد. در انتخابات ریاست جمهوری 88 هم نامزد بود که برغم اینکه گفت رأی مردم ناموس اوست و به تقلب اعتقاد داشت اما ناگهان عقب کشید و نتیجه انتخابات را پذیرفت. امسال هم که نامزد شد اما سه میلیون بیشتر رأی نیاورد.
حسن روحانی سهشنبه شب، در قالب گزارش صد روز عملکرد دولت خود با مردم سخن گفت. مهمترین چیز تغییر صورت بود. در واقع بعد از چند سال آگهیهای احمدینژاد در صدا و سیمای جمهوری اسلامی، اینبار حسن روحانی در مقابل سه نفر نشست. شهیدیفر که با برنامه پارک ملت قبلا خوش درخشیده بود، به همراه دو خبرنگار دیگر.
حضور یک خانم خبرنگار که اتفاقا در حوزه اقتصادی خوب سؤال میپرسید، از نکات خوب این مصاحبه بود. بد نیست به برخی حاشیهها اشاره کنم:
1. شهیدیفر از روحانی میپرسد که چرا صد روز را برای گزارش انتخاب کردهاید. آقای روحانی هم منبر میرود که بله صد روز خوب است، سه ماه و ده روز و فلان و بهمان…
جالب است که گزارش صد روز تابعی از یک رسم در آمریکاست. 80 سال پیش وقتی فرانکلین روزولت رییس جمهوری آمریکا در زمان the Great Depression بود، وقتی پیروز شد، اعلام کرد که گزارشی از عملکرد دولت و تصمیمات برای پایان به وضع مشکلات اقتصادی را در صد روزگی دولت اعلام میکند. یکبار هم همین اواخر باراک اوباما چنین کرد و بعد از صد روزگزارش داد. حالا در ایران همه چیز بومی میشود. مثلا روحانی بجای اینکه صد روز بعد از تحلیف گزارش بدهد، ده پانزده روز تأخیر کرد و عملا مبنای صد روز را آغاز به کار دولتش (زمانیکه رأی اعتماد گرفت) قرار داد.
2. حسن روحانی در گزارش خود از بی مسؤلیتی دولت قبل میگوید. اینکه انبار و ذخایر دولت خالی بود. خزانه کشور خالی بود. متأسفانه برغم این مشکلاتی که دولت قبل ایجاد کرد، کسی به تخلفات آن رسیدگی نمیکند. بدیهی است که با حمایت ویژه خامنهای از احمدینژاد اصولا کسی جرأت نمیکند تا روی این مسائل ریز شود و همچین میدانی هم به کسی داده نمیشود. حتی اشتباه خامنهای در حمایت از احمدینژاد با استیضاح او جبران پذیر بود. یک ضرب المثل قدیمی میگوید جلوی ضرر را از هر کجا که بگیری منفعت است، استیضاح دولت قبلی میتواند مصداق این ضرب المثل باشد.
3. پولدارترین دولت، بدهکار ترین دولت بود. این شاه بیت گزارش روحانی بود. میگوید دولت احمدینژاد بیشترین درآمد را داشت اما این تنها لیستی از بدهیهای دولت قبل است:
بدهیهای دولت قبل
به سیستم بانکی 74 هزار میلیارد تومان
به صندوق تأمین اجتماعی، 60 هزار میلیارد تومان
به پیمانکاران 55 هزار میلیارد تومان
نکته قابل توجه دیگر بدهیهای تعهد شده دولت است. احمدینژاد چهار دور سفر استانی رفت که در هر سفر، کلی مصوبه تصویب و پروژه افتتاح کرد. حسن روحانی گزارش داد که تعهدات سفرهای استانی 211 هزار میلیارد تومان است که تنها 32 درصد انجام شده است. به درستی روحانی میگوید که اگر درآمد همین باشد، 16 سال طول میکشد که آن پروژهها پایان بگیرد.
4. ملت شریف رسما بدهکار شدهاند. حسن روحانی در گزارشش میگوید که «اگر پول از جیب مردم درآورده باشیم چه؟» اشاره او به پروژه مسکن مهر است که دولت قبل برای پرداخت وام، عملا 43 هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی استقراض کرده. این یعنی اینکه بدون اینکه ملت بدانند، از پایه پولی کشور قرض شده یعنی رسما ملت رو بدهکار کردهاند. بد نیست بدونید که پایه پولی کشور 100 هزار میلیارد تومان بوده که 43 درصدش استقراض شده است.
5. حسن روحانی در بحث هدفمندی یارانهها نکتهای گفت که مهم بود. او گفت باید بررسی میکردیم که به داراها یارانه ندهیم اما مسأله این است که اگر بخواهیم بفهمیم هر کس چقدر دارد، باید حسابها را کنترل میکردیم، که این نقض حقوق شخصی است.
به نظر من این اهمیت دارد که بالاخره یک نفر در دولت این حرف را میزند. البته ایدهآل این است که عمل هم بشود. اما میشود این را به فال نیک گرفت.
6. «بی تدبیری»، حسن روحانی نکتهای از دولت قبل گفت که شاید خیلی از مردم میدانستند اما اینکه رییس دولت جدید این را میگوید، مهم است: «درست به سمتی که به سمت تحریم میرفتیم و دولت میگفت کاغذ پاره است، وابستگیش را به خارج بیشتر میکرد. عملا واردات بیشتر میشد. خب این بیتدبیری است…»
7. با اینکه عملا صورت مصاحبه فرق کرد اما یک چیز هنوز آزار دهنده است. خبرنگارانی که جلوی رییس جمهوری مینشینند، نهایت هنرشان یک کلمههایی است و نه بیشتر. نیششان باز است و کلا واژه به او قرض میدهند. مثلا وقتی روحانی میگوید وابستگی بیشتر شده، خبرنگار میگوید «واردات»، او میگیرد و ادامه میدهد. یا وقتی بحث هستهای میشود و اقتصاد، شهیدیفر میگوید شما گفته بودید چرخ هستهای بچرخد اما چرخ اقتصاد هم باید بچرخد، روحانی میگیرد و ادامه میدهد. خلاصه هنوز روحیه معطوف به قدرت در این مصاحبهها آزاردهنده است.