بایگانی ماهانه: فوریه 2014

جنبش اوکراین و باز هم ترسِ انقلاب در میان مسؤلان جمهوری اسلامی!

استاندارد

با اینکه کسی زیاد وقایع اوکراین را با ایران مقایسه نکرد اما انگار در میان مسؤلان ایرانی هنوز ترس و خیالاتی هست. واقعیت این است که از آخرین حضور خیابانی حامیان جنبش سبز سه سال می‌گذرد. رهبران مخالفان در زندان یا همان بازداشت خانگی هستند. بخشی از حامیان‌شان بعد از هشت سال احمدی‌نژادی حتی حاضر شدند به حسن روحانی که میانه‌رویی شناسنامه دار است، رأی بدهند.

در چنین شرایطی، یک انقلاب، خیزش یا هرچه اسمش را بگذارید، در اوکراین، عامل ترس در تهران شده است. نمونه‌اش این اظهارات مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری بدنام:

پورمحمدی درباره حوادث اوکراین: امر بر عده‌ای در داخل مشتبه شده است. مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری ایران، نسبت به «مقایسه» میان رخدادهای اوکراین با ایران هشدار داد و گفت که روزنامه‌های ایرانی نباید انقلاب اوکراین را به مسئله‌ای داخلی تبدیل کنند. خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، سخنان آقای پورمحمدی را در روز دوشنبه، پنجم اسفند منتشر کرده است که با اشاره به حوادث اوکراین می‌گوید، عده‌ای در داخل کشور که «حال و هوای دیگری دارند، امر برای‌شان مشتبه شده است» درحالی‌که «کشور و نظام ما قابل مقایسه با اینجاها نیست». به گفته این مقام دولت ایران، برخی روزنامه‌ها با انتشار «عکس‌های رنگی بزرگ» و هم رنگ کردن «لوگوی» خود با «رنگ همان حرکت سیاسی» در اوکراین، «احساس پیروزی می‌کنند» و در مقابل نیز برخی روزنامه‌ها جوری «گزارش می‌دهند یا تیتر می‌زنند که گویا چیزی از دست داده‌اند و عزادارند». منبع

چرا باید یک مقام ارشد در ایران نسبت به تغییرات در اوکراین حساس باشد و آن را با حال و هوای ایران مقایسه کند؟ دادگاه‌های سال 1388 را به یاد دارید؟ آن‌ها موسوی و حامیانش را به انقلاب رنگی مشابه آن‌چه در اروپای شرقی در دهه دو هزار رخ داد متهم می‌کردند. البته در ایران هیچ اراده‌ای برای انقلاب رنگی نبود. به دو دلیل.

اگر خبرهای آن روز را دنبال می‌کردید، می‌دیدید که انتخاب رنگ سبز برای موسوی خیلی اتفاقی و با قرعه کشی خود صدا و سیما جا افتاد. و دیگر اینکه سه روز قبل از انتخابات، یدالله جوانی در صبح صادق بحث انقلاب رنگی حامیان موسوی را نوید داد.

البته می‌دانیم که بازداشت‌های بعد از انتخابات (بازداشت فعالان سیاسی) با حکم سه روز قبل انتخابات انجام گرفت. که معلوم می‌کند اراده کودتای انتخاباتی را حکومت از قبل داشت نه انقلاب رنگی حامیان موسوی.

به هر حال، حکومتی که پایه‌هایش را بر ظلم و زیر پاگذاشتن حق ملت استوار کند، از هر انقلابی باید بترسد و بلرزد. حالا خیزش در ونزوئلا باشد یا انقلابی در اوکراین.

آقای پورمحمدی باید هم نگران باشد. او از عوامل اعدام‌های سال 1367 بود و مطمئنا تغییری در ایران، او را به جای وزارت، به پای میز محاکمه می‌کشاند. نباید بترسد؟

نمی‌دانم بعد از این اظهارات وزیر دادگستری، دستوری برای مطبوعات صادر شد؟ چون دیگر ندیدم از وقایع اوکراین تعریف و تمجیدی شود! شاید هم به حکم آغا کش نداند!!!

پس دولت کجا بود و چه می‌کرد؟

استاندارد

در اینکه دولت احمدی‌نژاد ناکارآمد بود، خیلی‌ها مطمئن هستند. اما این خبر را از رادیو فردا بخوانید:

وجود «60 طرح نیمه تمام» پتروشیمی در ایران

معاون وزیر نفت ایران از نیمه تمام ماندن ساخت 60 طرح پتروشیمی در کشور خبر داده است. عباس شعری مقدم 27 بهمن ماه در مصاحبه با سایت روابط عمومی شرکت ملی صنایع پتروشیمی «نیپنا» گفته است که «این طرح‌ها که از برنامه‌های گذشته مانده است، نیاز به 31 میلیارد و 200 میلیون دلار سرمایه دارد تا تکمیل شوند». به گفته وی، تاکنون تنها 5 میلیارد دلار در این پروژه‌ها سرمایه‌گذاری شده است. شعری مقدم، معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران در ادامه گفته است که با راه‌اندازی این طرح‌ها 55 میلیون تن به ظرفیت پتروشیمی افزوده می‌شود.

ظرفیت پتروشیمی ایران بنا به اظهارات سال 91 مقامات دولت احمدی‌نژاد به 57 میلیون تن رسیده بود، اما منصور معظمی، دبیر انجمن صنفی کارفرمایان پتروشیمی، تابستان سال گذشته در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر اعلام کرد که 26 درصد از ظرفیت نصب شده پتروشیمی کشور بلا استفاده مانده است.

شعری مقدم مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران همچنین گفته است که به غیر از 60 طرح یاد شده، 36 طرح جدید نیز طراحی شده است که با این حساب، نیاز برای توسعه صنعت پتروشیمی در 8 تا 10 سال آینده کلا  74 میلیارد و 300 میلیون دلار برآورد شده است.

مهرماه سال جاری خبرگزاری مهر گزارش داد که با گذشت دو سال از توافق نفتی تهران و پکن، هنوز هیچ‌یک از خطوط اعتباری و فاینانس بانک‌های چینی بر روی طرح‌های صنعت نفت و پتروشیمی ایران گشایش نیافته و توسعه بیش‌از 20 طرح پتروشیمی متوقف شده است و یا پیشرفت اجرایی لاک‌پشتی دارد.

براساس این گزارش، در سال 90 همزمان با سخت‌تر شدن تحریم‌ها، تهران و پکن توافق کرده بودند که به ازای هر یک دلار پول نفت ایران که در بانک‌های چین ذخیره می‌شود، بانک‌های این کشور آسیایی معادل سه دلار فاینانس برای پروژه‌های مختلف عمرانی و صنعتی ایران با اولویت صنایع نفت، گاز و پتروشیمی اختصاص دهند، موضوعی که تاکنون عملی نشده است.

سهم تولید فرآورده‌های پتروشیمی ایران در تولید ناخالص ملی ایران در سال 2004 حدود 1.29 درصد بود که این رقم در سال 90 به 1.5 درصد رسید و طی دو سال گذشته تغییر چندانی نکرده است.

صادرات محصولات پتروشیمی ایران نیز در سال گذشته نسبت به سال 90 حدود 33 درصد کاهش یافته و به 10 میلیارد دلار سقوط کرد.

براساس آمار گمرک ایران، این کاهش در هفت ماه اول سال جاری نیز ادامه داشته، اما طی سه ماه منتهی به اول بهمن ماه، صادرات ماهانه محصولات پتروشیمی نسبت به هفت ماه اول حدود 177 درصد افزایش یافته است.

براساس توافق شش ماهه هسته‌ای که سوم آذرماه میان ایران و شش قدرت جهانی حاصل شد، تحریم‌های پتروشیمی غرب علیه ایران از 30 دی ماه معلق شده است.

براساس اظهارات بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت ایران، ارزش سالانه تولیدات پتروشیمی کشور کلا حدود 20 میلیارد دلار برآورد می‌شود. ایران در 10 ماه اول سال جاری 9 میلیارد دلار صادرات پتروشیمی داشته است.

واقعا این دولت با پول فروش نفت که اتفاقا خیلی هم زیاد بود، کجا بود و چه می‌کرد؟

آگاهی موسوی از آن وعده‌های سر خرمن؟!!

استاندارد

سه سال شد که میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد و مهدی کروبی در خانه‌های‌شان یا جایی که امنیتی‌ها می‌خواهند در بازداشتند.

بی‌حکم و قانون. همین قانون اساسی جمهوری اسلامی می‌گوید هیچ‌کس را نمی‌توان بیش از بیست و چهار ساعت بدون حکم قضایی در بازداشت نگه داشت و جالب است که این سه تن، بدون حکم زندانی هستند. از آن طرف روزی نبود که قبل بازداشت این‌ها، قوه قضاییه از مدارک بی شمار علیه آن‌ها می‌گفت اما دریغ از یک سند که نشان دهند و آن‌ها را محاکمه کنند.

به این بهانه گریزی بزنم به روزهای پر تلاطم 1388. آن روزها خیلی‌ها تردید داشتند که آیا باید پای موسوی و کروبی ایستاد؟ آیا آن‌ها ارزش آن را دارند؟ اگر ماندیم و آن‌ها نماندند چه؟ مگر خاتمی را یادمان رفته که تا قدرت گرفت؛ گفت از من انتظار زیاد نداشته باشید. این‌ها چی؟

با این حال، برخی صراحت و صرافت‌شان را دیدند و گفتند می‌مانیم پای‌تان.

چنین شد که در تهران طنین افکند «موسوی دستگیر بشه، ایران قیامت می‌شه» و یا «کروبی دستگیر بشه، ایران قیامت می‌شه».

آن‌ها دستگیر شدند و قیامت نشد. هزار و یک دلیل آمد. ما آدم‌های بیرون از ایران هم که بنویسیم، می‌گویند کنار گود نشستی و می‌گویی لنگش کن. نه برادر، خواهر؛ می‌گویم آن شعار چه بود و این انفعال چه؟

آن روزهای تابستان 1388، موسوی و کروبی را متهم می‌کردند به کند بودن، به اینکه چرا حرف آخر را نمی‌زنند. خب شاید موسوی و کروبی می‌دانستند این مردم، گاهی دمدمی مزاج می‌شوند. گاهی یک 25 مرداد می‌آیند و می‌گویند «یا مرگ یا مصدق» اما سه روز بعدش «مرگ بر مصدق» را قی می‌کنند. حالا تو بگو دلار این و آن بود. مگر می‌شود رهبر یک ملت را با دلار کشید پایین تا مردم بی تفاوت نشوند.

این مردم بودند که شاه را نماد دیکتاتور دانستند اما وقتی انقلاب کردند، خسته شدند و انقلاب را دادند به خمینی.

چنین است…

می‌آیید یا نمی‌آیید؛ مسأله این است!

استاندارد

این دو عکس این روزها و در آستانه 22 بهمن بین کاربران فیس‌بوک به اشتراک گذاشته می‌شود، اولی بیشتر و دومی کمتر به اشتراک گذاشته شده‌اند. بیشتر به واکنش به سخنان هفته پیش حسن روحانی.

روحانی در دومین گفت و گوی خبری با صدا و سیما که اتفاقا با تأخیر هم برگزار شد، در بخشی از سخنانش از همه دعوت کرد که در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کنند. البته او همه احزاب و سلیقه‌ها را گفت. همین بهانه شد که احزاب اصطلاح طلب استقبال کنند و بیانیه پشت بیانیه بدهند برای حضور در راهپیمایی 22 بهمن.

در مقابل این گروه، برخی تمایلی به حضور ندارند و دلایل خودشان را دارند می‌گویند چه عوض شده که برویم. بخصوص که حتی امروز خیلی‌ها به نسل قبل ایراد دارند که چرا انقلاب کردید.

اما برای من استفاده حکومت جالب است. همین امشب، شبکه یک در اخبار ساعت 21،  حدود 17 دقیقه از خبرش را صرف این کرد که بگوید فردا مردم می‌آیند که بیعت‌شان با رهبر و نظام را نشان بدهند.

اینکه مردم یک کشور از انقلاب و آزادی خواهی‌شان دفاع کنند اصلا بد نیست، اما به شرطی که مردم واقعا از انقلاب راضی باشند و تمایل به حمایت داشته باشند.

منتهی در جوامعی مثل ایران گاهی اهداف سیاسی همه حضور مردم را گروگان می‌گیرد. مثل همین امسال. می‌دانیم که پرونده هسته‌ای با عقب نشینی نظام همراه شده و نیاز به باز سازی است. پس دعوت حضور مردم با یک شعار مشترک؛ اگر شما همه گزینه‌های‌تان روی میز است، ما هم حضور مردم مان روی میز است!

باور نمی‌کنید، تا فردا صبر کنید. در روزهای گذشته بارها تصاویر اوباما را نشان دادند که می‌گوید همه گزینه‌ها روی میز است و حالا می‌خواهند نشان بدهند گزینه مردم ایران هم روی میز است.

البته شاید می‌خواهند جمله‌ای که جواد ظریف گفته بود را کم‌رنگ کنند:

غربی‌ها از چهار تا تانک و موشک ما نمی‌ترسند. از این مردم می‌ترسند. آیا شما فکر کرده‌اید که آمریکا که با یک بمبش می‌تواند تمام سیستم‌های نظامی ما را از کار بیندازد، از سیستم نظامی ما می‌ترسد؟

باز می‌گویم، هر کس حق دارد از انقلاب دفاع کند یا نکند اما حواست باشد که حکومت تو را سر کار نگذاشته باشد. فقط یک دغدغه را گفتم!

شعار شایسته سالاری دولت روحانی!

استاندارد

قضاوت کردن و نظر دادن درباره دولت حسن روحانی کار سختی است. اول چون مدت زیادی از کارش نگذشته، دوم اینکه حامیان این دولت کسانی هستند که نمی‌خواهد روزهای سیاه دولت قبل تکرار شود.

با این حال به نظرم باید دید و نوشت. نمی‌شود سکوت کرد!

حسن روحانی برای جلب آرا بارها بر شایسته سالاری تأکید کرد و گفت اگر کشور در 8 سال گذشته رو به بحران گذاشته بخاطر عدم شایسته سالاری بوده است. راست می‌گفت.

وقتی هم که پیروز شد و دولت تشکیل داد، سعی کرد عمل کند. البته به جز چند وزیرش که از نظر سیاسی، تناسب چندانی با رأی دهندگان و مطالبات‌شان نداشتند، عمده وزرا افرادی کیفی بودند بخصوص حوزه صنعت و امورخارجه و …

اما یکی از ضعف‌های این دولت، اصرار به استفاده از چهره‌های توانا ولو در حوزه غیر تخصصی‌شان است. مثلا وقتی محمدعلی نجفی از مجلس برای وزارت آموزش و پرورش رای اعتماد نگرفت، روحانی او را به سمت معاون رییس جمهوری و رییس میراث فرهنگی و گردشگری منصوب کرد. خب نجفی در این حوزه تخصصی نداشت و می‌شد فهمید که روحانی بعد از رأی عدم اعتماد، در واکنش به مجلسی‌ها اینچنین کرده اما در همان مدت کوتاه، آقای نجفی خوب عمل کرد.

اما حالا که نجفی به دلایلی از این مجموعه کنار کشیده، دیگر روحانی بهانه‌ای نداشته اما باز یک مدیر نامربوط را برای این سازمان گذاشته است. مسعود سلطانی فر، که اتفاقا او هم گزینه روحانی برای وزیر ورزش بود و مثل نجفی رأی نیاورد.

به هر حال این یک انتقاد است. دولت روحانی جانشین دولتی شده که شایسته سالار نبود بنابراین خودش باید به این مسائل توجه کند.