بایگانی ماهانه: ژانویه 2013
سالی دیگر، امام کاغذی دیگر
ندا جان زادروزت خجسته باد
فرشته آزادی زادروزت فرخنده باد
بهمنی که باز هم بوی خون گرفت!
همانطور که پیشبینی میشد، اعدام دو جوان زورگیر در کمال بی سلیقگی در پارک هنرمندان برگزار شد و طبق رویه این سالها جماعتی هم به دیدار این اعدام آمدند.
من مخالف اعدام هستم و بارها در این وبلاگ این را نوشتهام. من میگویم قاتل خانواده من هم نباید اعدام شود. به نظر من اعدام پاک کردن صورت مساله است. اعدام راه حل نیست اگر بود، باید بشر اصلاح میشد اما نشد.
نمیخواهم دو کشور ایران و نروژ را مقایسه کنم اما چرا جوان احمقی که هفتاد نفر را در نروژ کشت، اعدام نشد؟ آنها هیجان زده نشدند. سیستم قضایی با آرامش به جرم او رسیدگی کرد، در نهایت هم او را به زندان ابد، بدون درخواست تجدید نظر محکوم کرد. لابد هر چند سال خبری هم متناسب با سالگرد قربانیان از او میشود و یادآوری میشود که او زندانیست. چه درسی آموزندهتر از آن که ببینی اگر قتل کنی، سرنوشتت این میشود. نمیگویم در نروژ قتلی نمیشود اما همان تجربه سه سال پیش و نحوه برخورد با آن درس است.
حالا در ایران ما
– داداشی، به تعبیری قویترین مرد ایران را یک جوان که هنوز 18 ساله هم نیست، از هول و ترس، با قمه میکشد. قوه قضاییه در محل جنایت، قاتل را اعدام میکند. از بازداشت و مرگ او سه ماه نمیشود.
– جنایت میدان کاج. مردی، دیگری را نیم ساعت تمام در روز روشن در خیابان، تکه پاره میکند نه پلیس آن نزدیکی دخالت میکند و نه مردم. قوهقضاییه ورود میکند. او را در همانجا اعدام میکند.
– فیلمی از زورگیران پخش میشود. در شبکههای اجتماعی باز نشر میشود. پلیس میگوید پیدا میکنیم، پیدا میکند. دستگیر شدگان کمتر از دو ماه، از زورگیریشان در محل حادثه اعدام میشوند!
و … به این لیست دهها مورد دیگر میشود اضافه کرد. اگر مجازات اعدام بازدارنده بود پس چرا تکرار میشود؟
ما در حقوق خواندهایم که مجازات به چند دلیل اجرا میشود. مهمترینش این است که دیگران عبرت بگیرند و آن فعل خلاف یا مجرمانه را انجام ندهند. آیا غیر از این است که وقتی تکرار جرم هست، یعنی مجازات کار نمیکند؟ فایده ندارد؟
حال، در ایران شکل دیگری این ماجرا دارد. اعدام سیاسی که کاملا رد است. متهم سیاسی باید حق برگزاری دادگاه علنی داشته باشد. از طرفی به نظرم هیچ جرم سیاسی، نباید منجر به کشتن مجرم شود. حتی جاسوسی اگر ثابت شود.
درباره این اعدام اخیر یک چیز آزار دهنده بود اینکه درست است زورگیری جرم بدی است باید مجازات شود اما حکومت تنها در واکنش به پخش شدن آن فیلم این دو نفر را اعدام کرد. واقعیت این است که نظم و امنیت در جامعه ایران از دست رفته و حکومت که با یک رسوایی مواجه شده برای اینکه خود را کارآمد نشان دهد، این دو را قربانی کرد. چه بسا شاید اگر در شرایط عادی بود شاید آنها نهایتا زندانی میشدند. این را بخصوص با توجه به محتوای پرونده میگویم که کم و بیش گفتهاند یکی از این دو اعدامی حتی قتل هم نکرده بود!
نکته بعدی اینکه این دو جوان که از شاکی خود رضایت گرفته بودند، امروز صبح اعدام شدند فقط به یک دلیل که درس عبرتی شوند برای سایر زورگیرانِ پایتخت! تا مأمورین شریف نیروی انتظامی بجای تلاش برای حفظ امنیت مردم ،باز هم از امروز وقتشان را برای مسائل منکراتی گذاشته و راحت تر از قبل به دنبال مجرمان خطرناکی همچون بی حجابان و وبلاگ نویسان باشند!
همیشه به این موضوع اشاره کردم باز هم تکرار میکنم؛ تعداد بالای تماشاچیان این اعدامها افراد وابسته به رژیم (سپاه، بسیج) هستند که در لباس معمولی و با ظاهری شبیه یک شهروند عادی در محل حاضر میشوند، اما چرا؟ اگر دلیل این حرکت را نمیدانید پس با دقت بخوانید:
امروزه با پیشرفت تکنولوژی انتشار اخبار در کوتاهترین زمان ممکن هست، با وجود تلفنهای موبایل که امروزه ارزانترین آنها دارای دوربین هستند و از طرفی اینترنت و سایتها اجتماعی همه و همه باعث میشود کوچکترین خبر امکان انتشار داشته باشد! از طرفی این اخبار از طرف شهروندان معمولی منتشر میشود و دیگر دست رژیم در کار نیست تا اخبار را سانسور کند. در کشورهای جهان اول امروزه اعدام مردود است! هر از گاهی خبری از جنایتهای هولناکی در کشورهای جهان اول به گوش میرسد که در نهایت خبری از مجازات اعدام نیست! از اینرو انتشار اینگونه اخبار در سراسر جهان به نفع رژیم نیست و از طرفی رژیم برای ایجاد ترس و وحشت در بین ایرانیان بایستی از اهرم اعدام استفاده کند! به همین جهت نیروهای بسیج و سپاه با لباس شخصی در محل اعدام حاضر میشوند تا به این وسیله در اخباری که بدون نظارت رژیم منتشر میشود حضور مردم نیز منتشر شود، به این معنی که مردم خواستار برخورد اینچنین با اینگونه بزهکاران هستند و حکومت مردمی از مردم خط و سو میگیرد! شعاری که از سوی سران رژیم در 34 سال گذشته در صحنه بینالمللی بارها داده شده است!
انتخابات آزاد
به جای «مرگبر دیکتاتور» بر دیوارهای شهر باید نوشت انتخابات آزاد. چون دیکتاتور انتخاباتِ آزاد را هم «مرگِ خویش» میداند.